کد مطلب:321319 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

ذکر تعدادی از آیات در مورد کیفیت حشر و رجعت و استدلال به آنها که منظور علی محمد
در این مقام آیات بسیاری از قرآن كه در كیفیت حشر خلایق نازل شده نقل می كند و تفاسیری چند هم برای خود می كند و بدون دلیل و برهان و شهادت عیان می خواهد درباره این شخص و این زمان جاری بكند و اشهد الله كه اگر مصادیق این اخبار و آثار و آیات فرقانیه همین ها است كه شما به ما نشان می دهید العیاذ بالله همانها كه از اول بكلی منكر رجعت و معاد شدند از ما و تو هشیارتر بودند كه گول این سخنان را نخوردند و معاذ الله كه امر چنین باشد و هشت هزار سال به مردم وعده ها دادند برای این اوضاع كه حال سرپا است و ستعلمن بناه بعد حین و بعد در صدد بر آمده است كه اثبات نماید كه ظهور این امر از اراضی مقدسه باید باشد و اولا نمی دانیم كه هر صورتی كه از اراضی مقدسه بلند شود صوت امام است یا خیر سابق بر این بنی امیه كه در شام سلطنت كردند و خود را امیرالمؤمنین خواندند آیا ائمه مسلمین بودند و بعد از این رایاتی كه از شام حركت می كند آیا همه ائمه اند چنانكه در حدیث شریف سدیر خدمت حضرت صادق (ع) عرض كرد كه آیا پیش از سفیانی چیز دیگر هست فرمود بلی و سبه انگشت مقدس خود اشاره به سوی شام فرمود و فرمود سه رایت رایتی حسینه و رایتی امویه و رایتی قیسیه و در بین این حال سفیانی بیرون می آید و درو می كند آنها را مثل درو كردن زرع كه مثل آن روز را ندیده هرگز عرض می كنم مسلم خود سفیانی قبل از ظهور امام (ع) باید بیاید و این
رایات هم كه فرمود قبل از او است پس لا محاله فرقی میانه این رایات با رایات امام (ع) باید باشد و بر فرض ثبوت این مسئله كه این رایت هم در آن مقام باید بلند شود رایت امامت بر آن صفة است كه در اخبار اهل بیت سلام الله علیهم فرموده اند نه اینكه به محض اسم گذاردن و دعوی امامت باشد زیرا كه این دعوی را همه كس می تواند بكند و این سخنان واهیه را مشنو كه احدی نمی تواند این دعوی را بكند مگر خود صاحب الامر و در اخبار مكرر فرموده اند كه این امر ممكن است چنانكه حضرت باقر (ع) فرمود به برید كه ای برید بپرهیز جمع اصهب را عرض كرد اصهب چیست فرمود ابقع عرض كرد ابقع چیست فرمود ابرص و بپرهیز از سفیانی و بپرهیز شرید را از ولد فلان كه می آیند به مكه و قسمت می كنند به آن اموال را و متشبه به قائم (ع) می شوند و بپرهیز شذاذ را از آل محمد و نیز از آن حضرت مروی است كه هر كه ادعا بكند مقامی را یعنی امامت را و او كافر است یا فرمود مشرك است و حضرت صادق (ع) فرمود كه هر كه ادعای امامت بكند و امام نباشد كافر است و فرمود بیرون نمی آید قائم تا بیرون بیاید پیش از او دوازده نفر از بنی هاشم كه همه به سوی خود می خوانند عرض می كنم پس ببین كه این امر ممكن است و تو هشیار باش كه همه اصرار این جماعت بر اینكه دعوی باطل ممكن نیست محض همین است كه اگر اقرار نمودند كه ممكن است لابد باید آثار امامت را هم اقرار كنند و چون آثار امامت در مدعین آنها نیست لابد شده اند كه به كلی انكار كنند امكان دعوی باطل را و تحكم كنند كه به محض دعوی قبول نمائید خلاصه و بعد از این تفصیل باید ملاحظه نمود ادله كه بر ظهور این امر از اراضی مقدسه دارد گفته است و در عظمت این ظهور و احكام و ارتفاع ندایش از اراضی مقدسه فصل 2 اشعیا آیه دویم در ایام آخرین واقع می شود كه كوه خانه خدا بر سر كوهها برقرار و بر تلها رفیع تر خواهد شد و طوایف بسیار بسوی او روان خواهند گردید و قومهای بیشمار روانه شده خواهند گفت بیائید تا به كوه خداوند به خانه خدای یعقوب در آئیم كه او راهایش را بما نموده در طرایق او گردش نمائیم زیرا كه شریعت از صیون و كلام خداوند از اورشلیم بیرون خواهد آمد و او در میان خلایق حكومت كرده قومهای بی شمار را متنبه خواهد ساخت و ایشان شمشیرهای خود را به كاو آهن و نیزه ها را باره تبدیل كرده قوم به قوم شمشیر نكشیده بار دیگر جنگ نخواهند آموخت ای خانه دان یعقوب بیائید تا در نور خداوند رفتار نمائیم عرض می كنم سابق بر این ذكر كردیم كه از صریح كتاب اشعیا در فصل یازدهم و كتاب یرمیاه در فصل سی و سیوم معلوم می شود كه مراد از این اخبار سلطنت سلیمان علیه السلام بوده است كه بعد از خرابی اول بیت المقدس واقع شد و علاوه بر این می گوئیم كه حتم نمی كنیم كه اینها خبر از سلطنت سلیمان باشد ولی وضعی كه فرمایش شده باید واقع شود یا به محض
اینكه صدائی از حوالی شام بلند شد باید تسلیم نمود در آخر همین فصل دویم ملاحظه كن كه می فرماید آنگاه ارتفاع او میان خمیده و تكبر انسانیان پست شده در آن روز خداوند به آن فراده متعالی خواهد بود و بتان را بالكل برطرف خواهد كرد و ایشان در مغاره های كوهها و روزنه های خاك از ترس خداوند و عظمت جلالش هنگامی كه جهت ترسانیدن زمین برمی خیزد داخل خواهند شد و در آن روز آدمیان بتهای نقره و اصنام طلائی كه به خصوص سجده نمودن از برای خود ترتیب نموده بودند به موشهای كور و شب پره ها را خواهند گذاشت تا آنكه به مغاره های كوهها و شكافهای صخرهها از ترس خداوند و از عظمت جلالش حینی كه جهت ترسانیدن زمین بر می خیزد داخل شوند از انسانی كه نفس او در دماعش می باشد دست بكشید زیرا كه اعتبار او چه خواهد بود تمام شد فصل حال ملاحظه كن ببین همین اوضاع سرپا شده كه جمیع بتان از زمین برچیده شده و كسانی كه عبادت آنها كردند به مغاره های كوهها و شكافه های صخره ها از ترس خداوند داخل شده اند یا نه خود را كول می كنید و به خیالات مانند چرسیان خود را خوشحال می كنید والله كه نیست مگر صرف خیال و علم باطل در نهایت قوة و اقتدار و دولت دولت باطل است و حق صرف پنهان و باید دولت او بعد از این بیاید كه فرمودند دولتنا آخر الدول و از فصل چهارم میكا نقل كرده كه همین عبارات بعینها نازل است و در آیه میكا و هر كس در زیر تاك خود و در زیر درخت انجیر خود خواهد نشست و ترساننده یافت نخواهد شد زیرا كه دهان خداوند به شكرها چنین فرموده است و تمام اقوام اگر چه هر كس به اسم خدایش رفتار نماید و لكن ما به اسم خداوند تا ابد الاباد رفتار خواهیم نمود و خداوند می فرماید در آن روز من لنگ شده گان را جمع و رانده شدگان و كسانی را كه مبتلی گردانیده ام مجتمع خواهم نمود لنگ شدگان را برای بقیه خواهم گذاشت و دور شدگان را به طایفه عظیمه مبدل خواهم ساخت و خداوند در كوه صیون از حال تا ابد سلطنت خواهد نمود عرض می كنم در این عبارت هم نظر كن كه فرموده است كه در آن روز ترساننده یافت نخواهد شد و سایر آنچه فرموده است تا آخر ببین همین وضع برای حضرات پیش آمده یا نه والله هوش از سر انسان می رود كه این جماعت تازه می شنویم كه خود را به جهت حفظ جان به روسیه می بندند و از قول نسل روس استمداد می جویند و عجب است كه خجالت نمی كشند و باز مدعیند كه امام ما ظاهر شده عجب امامی است كه رعیت او لابد شده اند كه پناه به دشمنش ببرند تا محفوظ بمانند باری و از دو سه آیه بعد از این ظاهر می شود كه این هم باز اشاره به سلطنت داود و سلیمان (ع) است زیرا كه فرموده است ای دختر صیون مثل زن زاینده درد كشیده وضع
حمل نما زآن رو كه حال از شهر بیرون رفته در صحرا خواهی نشست و به بابل رفته در آنجا رهائی خواهی یافت و در آنجا خداوند تو را از دست دشمنانت خلاصی خواهد داد و حال جماعت بسیاری بر ضدت جمع شده می گویند كه ملوث شود و چشمان ما به صیون بنگرد تا آخر پس ببین كه اینها هم اشاره به گرفتاریهای به معاصی و بعد از آن ابتلای به بلاها و اسیری به بابل و رها شدن از اسیری است كه در آن زمان اتفاق افتاده و كلیه بدانكه اعتماد تامی به این ترجمه ها نیست و اگر بخواهی قدر ترجمه های مردم را بشناسی نظر به تفاسیری كه به زبان فارسی در تحت آیات قرآن می نویسند بكن ببین از آن عبارات آن حكمتها و نكات و مطالبی كه در قرآن مندرج است ظاهر می شود یا نه چه جای اینكه اصل این كتب آسمانی بر صرافت اول باقی نمانده و تصحیفات بسیار دارد چنانكه انشاء الله ثابت خواهیم كرد و باز گفته است و در فصل اشعیا آیه 17 نظر مردمان پست و رفعت آدمیان خمیده خداوند در آن یوم متعالی خواهد بود و زیرا كه روز خداوند بر همه چیز موثر خواهد بود عرض می كنم این آیه در فصل اول كه نیست در سایر مقامات هم در بادی نظر دیده نشد و با وجود بودن هم جواب از آن مثل سامرایانی است كه نقل می كند و ذكری از اورشلیم هم كه در خود این آیه نیست و در غالب استدلالات اگر ملاحظه كنی بنای او بر همین است كه ادله با عنوان مطلب موافقتی مدارد و باز گفته در فصل اشعیا آیه زیرا كه از برای ما ولدی زائیده می شود و پسری عطا كرده می شود كه سلطنت بر دوش او و اسم او عجیب و داعظ و خدای كبیر و آب جاوید و سرور سلامت خوانده خواهد شد از دیار سلامتی و سلطنتش را بر تخت داود و در مملكتش انتهائی نه تا اینكه او را به عدالت و صداقت از حال تا ابد ثابت و برقرار نماید و غیرت خداوند لشكرها این چیزها را بجا خواهد آورد عرض می كنم این آیه هم خبر از سلطنت سلیمان (ع) می دهد كه بر تخت داود (ع) می نشیند اشكالی كه در این آیه و بعض آیات دیگر هست این است كه انتها برای سلطنتش نیست و سلطنت ظاهری ایشان منقطع بود و ممكن است كه این كلمات حمل بر سلطنت حقیقی ایشان بشود بلكه اگر ملاحظه كنی ناچار می بینی كه باید اینطور باشد زیرا كه دنیا دار فناء است و زوال بلكه برزخ هم امرش به همین منوال است نهایت عمر برزخ اطول است از دنیا و الا بدون شبهه اهل دنیا و برزخ همه خواهند مرد و خداوند به پیغمبر خاتم (ص) فرموده است كه انك میت و انهم میتون و احدی در دنیا عمر جاوید نخواهد كرد پس سلطنت دائمی ایشان حقیقی است و این است كه خداوند در بهشت تاج كرامت و حله سلطنت بر مؤمن می پوشاند چنانكه در اخبار فرموده اند و امر آن سلطنت دخلی به سلطنت دنیائی ندارد و در دنیا به حسب مصالح زمان انبیاء و اولیا (ص) گاهی سلطنتی فرموده اند و دولت دنیائی آل محمد (ع) اخری دولتهاست و البته آن هم به وضعی كه مناسب دنیا است
خواهد آمد زیرا كه خداوند به ایشان وعده فرموده و خلف نخواهد فرمود و شرح سلطنت ابدی ایشان در مكاشفات یوحنا در ذكر قیامت اول و ثانی و حشر و معاد و اورشلیم جدید شده است و آن دخلی به امور دنیا ندارد در اواخر مكاشفات ملاحظه كن و ببین و بسیار شبیه است به همان وضعها كه در اخبار خودمان ذكر شده است و تاویل نمودن اینها به امور دنیائی دل خوش كردنی است كه مثمرثمری نیست و این جماعت بسكه فهمهای ایشان قاصر است همه ی این اخبار را موهومات فرض می كنند مگر هر چه با وضع دنیا درست بیاید و در حقیقت كمال بی خردی است كه انسان عقل خود را میزان كل اخبار انبیا و اولیا قرار بدهد و حال اینكه چه بسیار امور از صنایع خلق و چیزهائی كه خداوند در همین دنیا آفریده است كه عقلهای ما بكلی در آن حیران می ماند و هیچ نمی فهمیم و حال اینكه بسیاری از اینها چیزهائی است كه پیش چشم ما است پس با این قلت ادراك چگونه رواست كه عقل خود را میزان جمیع امور قرار دهیم و هر چه نفهمیدیم انكار كنیم و حال اینكه در اخبار فرموده اند كه دین خداوند به عقول ناقصه فهمیده نمی شود و به آن نمی رسید مگر به تسلیم پس ما اگر فهم جمیع مسائل را نداریم امیدواریم كه اهل تسلیم باشیم و در حدیثی فرمودند كه رسوخ در علم تسلیم است چنانكه خداوند فرموده و الراسخون فی العلم یقولون امنا به و اما این جماعت از فوز تسلیم محرومند و همه امور را می خواهند به عقل خود قیاس كنند و با همین وضعهای عرضی دنیائی تطبیق كنند و این است كه عقاید ایشان همه فاسد شده است باری و نیز گفته است كه در فصل 35 اشعیا بیابان و زمین خشك شادمان و صحرا مسرور شده مثل گل شكوفه خواهد كرد به زیادتی شكوفه كرده بلكه به سرور و سرود خرمی ابدی خواهد نمود و شوكت لبنان و زینت كرمل و شارون به آن عطا كرده خواهد شد و ایشان جلال خداوند و عظمت خدای ما را خواهند دید دستهای سست را قوی و زانوهای لغزنده را محكم كرده و به دل طپیدگان بگوئید كه قوی شده مترسید اینك خدای شما مخصوص انتقام و خدا جهت سزا می آید بلكه آمده شما را نجات خواهد داد آنگاه چشمان كوران مفتوح و گوشهای كران باز خواهد شد آن زمان لنگ مثل غزال بر خواهد جست و زبان گنگ ترنم خواهد نمود زیرا كه آبها در بیابان و رودها در صحراها جاری خواهد شد و سراب به بركه و مكانهای تشنه به منبعهای آب مبدل خواهد شد در مكانی كه اژدرها می خوابیدند عوض قصب و نی گیاه خواهد روئید در آنجا شاه راهی بل راهی كه بطریق مقدس نامند موجود خواهد شد و در آن ناپاكان عبور نخواهند نمود زیرا كه برای مقدسان است و سالكان آن راه اگر چه ابله باشند گمراه نخواهند شد شیر در آنجا نخواهد بود و حیوان درنده بر آن نخواهد بر آمد و ناجیان در آن گردش كرده رهائی
یافته گان خداوند برگشته سرود گویان و تاج شادمانی جاوید بر سر بصیون خواهند آمد و بشادی و خرمی رسیده آه و ناله فرار خواهد كرد انتهی معلوم بوده كه این اراضی قبل از این قرون در نهایت خرابی و ویرانی بود چنانچه در فصل 24 اشعیا كه قبل از این فصل است به تفصیل خبر می فرماید عرض می كنم در حقیقت عمدی دارند كه جلو فهم خود را بگیرند و الا بسیار غریب است كه كسی حدس بزند كه مراد از این بیانات همین وضع حالیه دنیاست كه مشاهده می كنیم در همین فصل سی و چهارم كه ذكر می كند ملاحظه كن كه می فرماید ای قبائل نزدیك آمده بشنوید و ای طوایف گوش دهید زمین و هر چه در آن است جهان و هر چه كه از آن صادر است بشنوند زیرا كه غضب خداوند بر تمامی قبایل و خشمش بر همه كی لشكرهای ایشان است كه ایشان را لعنت كرده به قتل تسلیم نموده است كشته گان ایشان به خارج انداخته شده از لاشه های ایشان عفونت بر آمده كوهها از خون ایشان جاری خواهند شد و تمامی عساكر آسمانها گداخته و خود آسمانها مثل طومار پیچیده خواهند شد بلكه همگی عساكر ایشان مثل افتادن برگ تاك و یا مانند دانه انجیر از دوختش خواهند افتاد زیرا كه شمشیر من در آسمانها آب دار خواهد شد اینك بر ادوم و بر قومی كه ایشان را برای عقوبت لعنت كرده بودم فرود خواهد آمد تا اینكه به تفصیل از خرابیهای زمین ادوم بیان می فرماید و از جمله عباراتش این است و آبهای جاریش بزفت و خاكش بگو كرد مبدل و زمینش نیز برفت سوزنده خواهد گردید شب و روز منطفی نشده دودش دائما متصاعد خواهد شد نسل به نسل خراب خواهد ماند كه ابدالاباد كسی در آن گذر نخواهد كرد عرض می كنم در این عبارات درست نظر كن و ببین آیا غیر از اوضاعی است كه در رجعت و در نزد نفخ صور سرپا خواهد شد كه عساكر آسمان كه ملائكه خدایند همه خواهند مرد و اهل زمین نیز خواهند مرد و آسمان مثل طومار به هم می پیچید كه خداوند در كتاب مجید خود فرموده یوم نطوی السماء كطی السجل للكتب و اوضاع جهنم كه در فصل سی و چهارم بیان فرموده سرپا خواهد شد و اوضاع بهشت كه در فصل بعد بیان فرموده آشكار خواهد گردید حال جمیع این سخنان را به هوی و هوس خود معنیهای قشری ظاهری می كنند بلكه بسیاری از كلمات را هم بر حال خود بدون هیچ معنی می گذارند و به تحكم می خواهند برهمین ایام راست آرند و قیامت را به همین بگذرانند ولی ملتفت مسائل باشید كه نظام عالم بر عقاید شما نمی گردد و به این آسانیها نمی گذرد این همه شداید كه از قیامت شنیده ایم به این آسانی نیست و این همه نعمتها كه از بهشت فرموده اند این قسم مشوب به هزار گونه عذاب نخواهد بود و اگر همه همین باشد نعوذ بالله در حقیقت زحمت عبث هم نباید كشید و نعمت و عذابی كه دوست و دشمن در آن مشاركند اكتساب و اجتنابی ندارد هر كه هر چه
اتفاق نصیبش هست به او خواهد رسید خداوند به حق آل محمد (ع) دست ما را از دامان آل محمد (ع) كوتاه نكند و عقاید ما را این طور فاسد نكند و این را هم بدان كه قلت ادراك بنی اسرائیل نسبت به این امت امری مكشوف است و ایشان خوبان آن زمان بوده اند و سایر مردم فهمشان از ایشان هم كمتر بوده است و به سبب همین قلت ادراك است كه از توحید ایشان گرفته تا پائین همه را به الفاظ مناسب با فهمهای ایشان ادا فرموده اند مثل اینكه با اطفال این زمین سخن گفته باشند كه شاید قدری درك بكنند و انفعالی حاصل كنند و به حرارت تربیت انبیاء (ص) شعورشان زیاد شود و این است كه در وصف خداوند و كیفیت سلوك او با خلقش همه الفاظی كه مناسب جسمانیات است ادا شده و اوایل این امت سنیان كه از آل محمد (ص) منقطع شدند و به این كتب رجوع نمودند به آنها مغرور شده و آنها را حقیقت پنداشتند و در او آخر این امت هم این جماعت نیز كه علانیه می بینی از آل محمد (ع) منقطع شده اند و عقول ایشان به واسطه اعراض از آل محمد (ع) گرفته شده به این كلمات مغرور شده اند و اینها را حقیقت پنداشته اند و چون الفاظ جسمانی بوده است همه را می خواهند در همین عالم اعراض جاری بكنند و شعور نمی كنند كه كلامی كه شخص دانا با اطفال می گوید اگر چه ملاحظه حكمت را خواهد كرد ولی معذلك از حقیقت دور خواهد بود زیرا كه خواسته كلام را با فهم اطفال نزدیك كند و لازمه انقطاع از آل محمد (ص) همین هست خداوند دست ما را از دامان ایشان كوتاه نكند و باز گفته است فصل یكم اشعیا و حاكمان تو را مثل نخستین و مشیران تو را مثل ابتداء بود نشان بر خواهم گردانید بعد از آن به شهر عادل و مدینه صادق نامیده خواهی شد صیون با حكومت و برگزیده گانش با عدالت خواهند شد اشعیاء 5 آیه 7 ایشان را به كوه مقدس خود آورده ایشان را در بیت الدعای خود شادمان گردانید انتهی عرض می كنم در فقره اول برگزیده گانش با عدالت خواهند شد صحیحش موافق كتاب اشعیا بر گرونده گانش با عدالت فدیه خواهند شد و این كلمات باز محتمل است كه مراد از آنها همان ابادی بعد از خرابی اول باشد و مراد از حاكمان و مشیران همان اسرای بابل باشد و این وقایع شده است و یقینی است و اما غیر از آنها دلیل می خواهد و اما فقره ثانیه مراد از بیت الدعاء بیت المقدس است زیرا كه در آیه بعد از این می فرماید قربانیهای سوختنی ایشان و ذبایح ایشان در مذبح من قبول كرده خواهند شد زیرا كه خانه من برای تمامی قبایل بیت الدعا مسمی خواهد شد انتهی پس در غیر بیت المقدس جاری كردن آن دلیل می خواهد و اگر بنا به تاویلات باشد كه از برای آن به اعتقاد شما حدی نیست و در حقیقت كسی كه به تاویلات استدلال می كند
بدون شواهد صریحه زحمت عبثی می كشد زیرا كه دلیل اگر محض احتجاج بر خصم است كه خصم معتقد به این تاویلات نیست و خود هم كه معتقد به آنها هستید كه در اصل مساله مدعی صحت و اعتقاد به آن هستید و حاجت به دلیل ندارید پس مثل همچو آیه كه ظاهر در بیت المقدس است مثلا شما آن را در غیر آن جاری می كنید به تاویلات عملی است خطا و لغو و اصل این آیه هم نیز به ملاحظه پیش و پس ظاهر در همان ابادی بعد از خرابی است چنانكه در اول فصل می فرماید خداوند چنین می فرماید كه حق را نگاهداشته به صداقت رفتار نمائید چونكه ورود نجات من و ظهور صداقت من نزدیك است و نیز بعد از همین آیه مذكوره است خداوند خدا كه جمع كننده رانده شده گان اسرائیل است می فرماید كه سوای آن كسانی كه به او گرد آمده اند دیگران را جمع خواهم كرد تا آخر كه غرض جمع آوری بعد از تفرقه بنی اسرائیل است كه واقع شده خلاصه و بعد مصنف تحقیقات كرده و به انصاری گفتگو كرده و فصل دیگر عنوان می كنیم.